غزلیات عاشقانه در کتاب « دلم بی صدا شکست»
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۶۵۳۳۳۱
این کتاب ۱۱۶ صفحهای در قطع رقعی، با شمارگان یکهزار نسخه در کتابفروشیها موجود است و اختیار علاقهمندان به اشعار کلاسیک قرار دارد.
قیمت هر جلد از این کتاب ۳۵ هزار تومان تعیین شده و مطالب آن در ۲ بخش اشعار کلاسیک و نو ارایه شده است که حجم اشعارکلاسیک بیشتر است.
«صحرای جنون»، «چشم تو»،«طبیب»،«امید شفا»،«دلم بی صدا شکست»،«شراب شعر»،«بهار بی تو»،«شیدا چه شد»،«مجال گناه»،«پرده راز»،«دعای بی اثر»،«تنهایی سخن»،«بوی یار»،«زلف پریشان»،«قسم»،«قاب تهی»،«لیلای روزگار»،«تمنا»،«بهتان»،«عاشقانه می میرم»،«عشق خدایی»،«قافیه»،«درمانم مکن»،«پای عبور »،«قبله گاه »،«بوی دلبر»،«بهانه»،«چشم انتظار»،«شرط محبت»،«یاد » و «خطا»از اشعار بخش کلاسیک هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«بال خیال»،«به یاد چشم هایت»،«لرزش دل» و«دل من می سوزد» نیز بخشی عناوین اشعار نو این کتاب است.
اشعار این کتاب نیز مانند دیگر آثار شاعر از روایی و سادگی برخوردار هستند و بازهم اشعار به رخدادهای زندگی شاعر مرتبط میشوند.
کتابهای شعر سهگانه « داود عزیمی » یادآور اشعاری با واژه های لیلی ، زلف سیه، دوش و هجران دانست که ادبیات ایران با آنها گره خورده است.
در بخش اشعار نو نیز شاعر ترجیح میدهد از عاشقانه و هجران را در قالب کلماتی بیان کند که نو نیستند و مرتبط با ادبیات کلاسیک ایران هستند.
از نام کتاب« دلم بی صدا شکست» میتوان درک کرد که موضوع اشعارکتاب غم شاعر را به تصوی میکشد.
این غم فقط عاشقانه نیست بلکه مفاهیم ارزشی نظیر انتظار و خاطرات دوران دفاع مقدس در لابهلای صفحات کتاب حس می شود.
«داود عزیمی» در سال ۱۳۳۸در خمین متولد شد و پس از پایان تحصیلات در رشته علوم اجتماعی بهعنوان دبیر آموزش و پرورش در نهاد تعلیم و تربیت مشغول بهکار شد.
عزیمی در بخش زندگینامه شاعر آورده است: من علاقه به شعر را در سال های پایان دوران ابتدایی در خود احساس کردم و در سال های پایانی دبیرستان نوشتن را کم کم شروع کردم.
در مرکز تربیت معلم اراک مطالبی در روزنامه دیواری می نوشتم. بعد از تربیت معلم و اشتغال در آموزش و پرورش با کمک جمعی از دوستان، انجمن شعر خمین را تشکیل دادیم و با انجمنهای شهرستانهای همجوار با تشکیل جلسات مشترک وارد مرحله جدید شعری شدم و با سرودن شعر آتقی که به لهجه خمینی بود جایگاه قابل قبولی بین دوستان و اهل فن پیدا کردم.
از سال های ۹۰ را بطهام با انجمن شعر قطع شد و کم کم از شعر فاصله گرفتم تا این اواخر دوباره شروع کردم و با اصرار دوستان تصمیم به چاپ و نشر اشعارم گرفتم.
«دلم بی صدا شکست»، و «اشک حسرت» از دیگر آثار این شاعر پیشکسوت است که از سوی انتشارات پرپروک در خمین در سال جاری به چاپ رسیده است.
خمین در جنوب استان مرکزی است و تاکنون ۴۰ نویسنده و شاعر و در زمینه های ادبی، روانشناسی، علمی، تاریخی، حقوق و کودکان در این شهرستان کتاب چاپ کرده اند. برچسبها خمین شعر کتاب
منبع: ایرنا
کلیدواژه: خمین شعر کتاب خمین شعر کتاب اخبار کنکور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۶۵۳۳۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاعر سلام فرمانده به استقبال غزل رهبر انقلاب رفت
سیدمهدی بنیهاشمی شاعر سروده «سلام فرمانده» به استقبال غزل رهبر انقلاب رفت که یک بیت از آن را به مناسبت عملیات وعده صادق خوانده بودند.
به گزارش مشرق، در آستانه عملیات تنبیهی «وعده صادق» علیه رژیم صهیونیستی، رهبر انقلاب در یکی از جلسات مرتبط، یک بیت شعر از غزلی که چندسال پیش با تلمیح از آیات قرآن مجید درباره رویارویی حضرت موسی علیهالسلام با فرعون و ساحرانِ فرعونی سروده بودند، برای این عملیات خواندند: تو را است معجزه در کف زِ ساحران مهراس/ عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
در پی انتشار این سروده، سیدمهدی بنی هاشمی از شاعران جوان گیلانی که با سرود سلام فرمانده بیشتر در اذهان مردم شناخته میشود، با سرایش غزلی به استقبال این شعر رهبر انقلاب رفت.
متن این شعر را به شرح زیر است:
دلا، ننگ است از میدان گریزیم
در این هنگامه از یاران گریزیم
بیا تا مثل آن عشّاق در طَف
چو پروانه ز شهد جان گریزیم
غم از چه داری ای دل؟ نوح با ماست
نباید از دل طوفان گریزیم
بدان در عشق، آسایش حرام است
مباد از سختی دوران گریزیم
عصا بنداز ، اعجازی کن ای دل
که از این مکر دژخیمان گریزیم
خدا با ماست پس حتی ز آتش
چو ابراهیم ما آسان گریزیم
ز سحر ساحران و مکر مکار
بیا بر دامن قرآن گریزیم
بخوان پیش از کلام الله، اعوذی
که سمت حق از این شیطان گریزیم
چو حیدر باش و درب کفر برکن
که از این قلعه دیوان گریزیم
بیا از غده بدخیم صهیون
به سوی حضرت درمان گریزیم